شمال
ما تصمیم گرفتیم بریم شمال.
شیفت های بابایی سنگین بود و ازم خواست تا برم شمال و استراحت کنم.
تو توی خونه هم بازی نداشتی و خسته شدی.
ما اومدیم شمال و اول دلت برا بابایی تنگید .
طبق معمول هم شیطونی هات پا برجا بود.
شیفت های بابایی سنگین بود و ازم خواست تا برم شمال و استراحت کنم.
تو توی خونه هم بازی نداشتی و خسته شدی.
ما اومدیم شمال و اول دلت برا بابایی تنگید .
طبق معمول هم شیطونی هات پا برجا بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی